حلقه گمشده خدمات حقوقی

حلقه گمشده خدمات حقوقی

حلقه گمشده خدمات حقوقی

فرهنگ مراجعه به وکیل: حلقه گمشده خدمات حقوقی
1- فرهنگ وکالت چیست و چرا مورد نیاز است؟
منظور از فرهنگ وکالت در وسیعترین تعریف، آگاهی بر حقوق شهروندی و مراجعه به وکیل در مسائل قضایی است. اینکه فرد چه شناختی از مفهوم «وکالت و وکیل» دارد و آیا وکیل را به عنوان همراه و یاری دهنده خود می شناسد یا فردی که صرفاً هزینه هیا اقتصادی و زمانی بر او وارد می کند مسائلی هستند که به فرهنگ وکالت مربوط می شوند. نوع نگرش مردم به یک دعوای حقوقی و تصور اینکه در هر صورت-چون خود فکر می کنند حق با آنهاست- پیروز یک پرونده می شوند مسئله ای است که به فرهنگ وکالت مربوط است. بنابراین این فرهنگ دو بعد شناختی(ذهنی) و عینی را در برمی گیرد. یک معادله ساده که در نهایت نتیجه آن آنارشی در حوزه قضا می باشد: فرد تصور می کند حق با اوست و نیاز به وکیل ندارد(نگرش منفی به وکیل و ارزیابی جسورانه- بدون داشتن آگاهی حقوقی و نوشتن دادخواست- از پیروزی خود). نتیجه نهایی اما صرفا پیامدهای فردی ندارد بلکه خود فرد، جامعه و سیستم قضایی را درگیر آنارشی می کند. به همین دلیل با حجم انبوهی از پرونده های حل نشده در نظام قضائیی روبرو هستیم . بنابراین مسئله مهم و ضروری در مورد نیاز به فرهنگ وکالت، لزوم اصلاح نگرش مردم به وکیل است. اساساً نگرش مردم به وکیل به واسطه عدم شناخت کافی، منفی است. و در واقع او را به عنوان کسی می بینند که فقط به فکر منافع شخصی و رفع احتیاجات خود است،به موکل توجه کافی نمی کند، هزینه های گزافی بر فرد تحمیل می کند و هیچ کاری انجام نمی دهد. بعد دیگر این ضعیف بودن فرهنگ وکالت، به انتظارات بی جا از وکیل برمی گردد. برخی انتظار دارند وقتی یک وکیل انتخاب می کنند بصورت قطعی باید پیروز شوند و معتقدند در هر صورت رای با اوست. اما واقعیت آن است که وکیل در چارچوب قانون و محذورات و مقدورات از فرد دفاع می کند و نتیجه و غایت برعهده مقام قضایی است. بنابراین می توان گفت وضعیت فرهنگ وکالت(در بعد اجتماعی و در بین افراد جامعه) در میانه دو طیف افراطی عدم شناخت و انتظار مطلق پیروزی در نوسان است.
2-رویکرد نظام قضایی به فرهنگ وکالت چگونه است؟
نظام قضایی بصورت کلی کمتر با رسانه ها ارتباط برقرار می کند به این معنی که بخواهد به تبلیغ مسئله ای بپردازد. ولی اسناد بالادستی در این زمینه بر فرهنگ وکالت تاکید کرده اند. علاوه بر اصل 35 قانون اساسی و قوانین خاص موضوعی مرتبط- قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب 1392 با نگاهی نو و دیدگاهی نوین، مناسب و موثر نسبت به حق دفاع و وکالت توجه نموده و در تلاش برای تاسی به اصول و هنجارهای حقوق بین‌الملل بشری درخصوص حقوق متهم، به طور نسبی برآمده است. ضرورت آگاهی متهم از حقوق شهروندی و حق دفاع خویش و الزام به رعایت و فراهم آوردن ساز و کارهای حقوقی و قانونی مربوطه، طبق مواد ۵ و ۶ این قانون- "حق دسترسی به وکیل و حق ملاقات وکیل و متهم"، از دیگر حقوق اساسی شناخته شده در این قانون به موجب ماده ۴۸ آن می باشد. بر این اساس؛ حق حضور وکیل و ملاقات با متهم به موجب ماده ۴۸ قانون مصوب ۱۳۹۲ به رسمیت شناخته شده است. بنابراین عملا بسترهای ترویج فرهنگ وکالت در اسناد الزام آور حقوقی ایران وجود دارد.
3-ترویج فرهنگ وکالت چه تاثیراتی می تواند در جامعه داشته باشد؟
یکی از پیامدهای مهم ترویج و یا ارتقای فرهنگ وکالت می تواند به ترویج «مراجعه به وکیل» در هر گونه منازعه حقیقی و حقوقی مربوط باشد. این امر خود پیامدهای فرعی دیگری بدنبال دارد. در وهله اول به خلوت شدن دادگاهها از طریق کاهش ترددها و مهمتر از آن کاهش پرونده های قضایی می انجامد. در مرحله بعد، و ماهیتا به عنوان یک امر فرهنگی، مراجعه به وکیل به یک عادت فرهنگی تبدیل می شود. در اینجا دیگر مسئله، پیروز شدن در یک  پرونده حقوقی نیست. به عنوان یک امر تمدنی، فردِ درگیر، وظیفه دفاع از خود را به وکیل می سپارد. این مسئله ماهیتاً امری تمدنی است و به ارتقای فرهنگی جامعه کمک می کند.
پیامد مهم دیگر ترویج فرهنگ وکالت، انسجام و همبستگی اجتماعی است. باید توجه کنیم جامعه ای فرهنگی که امور روزمره خود را از طریق کانال های تعبیه شده قانونی انجام می دهد بیش از پیش درکنار هم قرار می گیرد و این امر ایمان به ساختار، باورها و هنجارهای کنشی که به جامعه انسجام می بخشند را افزایش می دهد.کاهش خشونت مسئله ای است که در سه بازه زمانی کوتاه، میان مدت و بلندمدت از ترویج چنین فرهنگی حاصل شود. جامعه ایران از جمله خشن ترین جوامع جهان است و علارغم قوانین سخت گیرانه و حتی مجازات مرگ، میزان جرائم خشن از جمله ترکیب ضرب و جرح و زورگیری و ... بسیار زیاد و نگران کننده است. بسیاری از منازعات حتی در میانه ی جریان داشتن پرونده رخ می دهد. تصور کنید افراد با خیال راحت پیگیری کار خود را به وکیل بسپارند چقدر می تواند از میزان منازعات بعدی کاسته شود.
4-چه راهکارهایی برای ایجاد و تعمیق چنین فرهنگی وجود دارد؟
در وهله اول ترویج و ارتقای فرهنگ وکالت نیازمند درگیرشدگی قوه قضائیه و اطلاع رسانی گسترده دارد. لازم است که این نهاد، ارتباط رسانه ای گسترده ای برقرار کند و توضیح دهد که پیچیدگی ها حقوقی قابل درک توسط افراد عادی جامعه نیستند. این که هر کیس و پرونده ای با پرونده دیگر متفاوت است و نمی شود با سئوالات فردی و پرسش از اقوام و نزدیکان نمی توان یک دادخواست ارائه کرد و وارد تشریفات قضائی شد. الان شرایط بدین ترتیب است که فرد بدون مراجعه به وکیل وارد دادگاهها می شوند و بعد که شکست می خورند(حتی در مواردی که حق با آنهاست) و پرونده پیچیده می شود وکیل را وارد مسئله می کنند که این کار هزینه های مالی و اجتماعی برای افراد و جامعه و قوه قضائیه در پی دارد. بنابراین فرهنگ وکالت می تواند این روابط را نظم داده و بار این هزینه های فردی و اجتماعی را از بین ببرد.
استفاده از ظرفیت های قانون آیین دادرسی کیفری و حقوق شهروندی و ترویج این مواد بصورت گسترده می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. حق دسترسی به وکیل و آگاهی متهم نسبت به حق دفاع ، به صراحت در قانون آیین دادرسی کیفری (ماده 5) به رسمیت شناخته شده است. همچنین می توان از تمام ظرفیت های رسانه ای و آموزشی در سطوح مدارس استفاده کرد و مراجعه به وکیل به عنوان یک فرهنگ همچون بستن کمربند ایمنی یا رعایت قانون مورد آموزش قرار بگیرد .

مقالات